معنی جریده یومیه
حل جدول
فرهنگ فارسی هوشیار
روزانه، مخارج یومیه، هر روزه
جریده
شاخه بی برگ، و بمعنی صحیفه، روزنامه
جریده رو
تنها رو
جریده نگاری
نوشتن روزنامه یا مجله یا نشریه های مرتب روزانه یا هفتگی یا ماهانه که مندرجات آنها گاه سیاسی و خبری و اجتماعی است
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
[جمع: جراید] روزنامه، مجله،
[جمع: جراید] [قدیمی] کتاب، صحیفه، دفتر،
[قدیمی] دفتر ثبت مسائل مالی لشکر و حکومت: عرض با جریده به نزدیک شاه / بیامد، بیاورد بیمر سپاه (فردوسی: ۷/۴۹۱)،
(صفت) [قدیمی] ویژگی شخص یا لشکر جنگی، کارکشته، و دلیر،
(صفت) [قدیمی] یکهوتنها: جریده یکی قاصد تیزگام / فرستاد و دادش به هندو پیام (نظامی۵: ۹۲۰)،
(قید) [قدیمی] بهتنهایی،
(قید) [قدیمی] با آمادگی،
لغت نامه دهخدا
یومیه. [ی َ / یُو می ی َ / ی ِ] (از ع، ص نسبی، اِ) روزانه. هرروز. هرروزه. همه روزه. (یادداشت مؤلف). روزانه و هرروزی. (ناظم الاطباء). || چیزی که هرروز به طور استمرار به کسی می دهند. (ناظم الاطباء). میاومه. آنچه مرتب هرروزی از نان و یا پول و جز آن کسی را دهند. آنچه هر روز دهند از مواجب و مزد و مانند آن. (یادداشت مؤلف).
- اخراجات یومیه، خرجهای هرروزی. (ناظم الاطباء).
مترادف و متضاد زبان فارسی
روزنامه، مجله، نامه، نشریه، دفتر، تنها، مجرد، منفرد
واژه پیشنهادی
روزنامه
فرهنگ واژههای فارسی سره
روزانه
کلمات بیگانه به فارسی
روزانه
معادل ابجد
293